شب قدر1

شب قدر1



نردبان عروج

شب قدر نردبان عروج ماست. پله‌پله می‌برد تا همان جا که از آن آمده‌ایم؛ تا خدا!

عالمی است که از افق اعلای وجود تا زمین گسترده شده و باب آن در زمین گشوده شده‌است. اگر نبود این شب، سال‌های سال پشت در می‌ماندیم و به مطلوب جانمان راه نمی‌یافتیم. مگر مطلوب ما چیست؟ همهٔ ما طلب کردیم بودن را و شدن را. برای شدن، خواستیم تا او را دوست بداریم؛ همان‌گونه که او ما را دوست می‌دارد. صادقانه گفتیم که او را می‌خواهیم. او هم پذیرفت تا محبوبمان باشد؛ "یا حبیبَ من لا حبیبَ له".

عهد بستیم عاشقانه بمانیم تا روز موعود و متن عهد‌نامه، در کتیبهٔ قلبمان نقش بست. جانمان پیوند خورد با آن میثاق ازلی و به انگشت دل امضایش کردیم؛ "قالوا بَلی".

عهد ما، پیمان عشق بود. ما محبت را خواسته بودیم و وجودمان دریای محبت شده بود. و اینک ماییم و همان عهد محبت ازلی و شب قدر، طلایی‌ترین فرصت برای تجدید عهد. تمام سرمایه‌مان هم، همان طلبمان است.

خوب بنگریم تا آن زیباترین و اصیل‌ترین طلب خود را در درونی‌ترین حرم وجودمان، در قلب بیابیم و آن را عرضه کنیم بر امیر محبوب، سفره‌دار عشق معبود، صاحب مهربان قلوب، مهدی موعود (عجل الله‌فرجه) که آمدنش را دیده به راهیم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[ شنبه 5 تير 1395 ] [ 5:7 ] [ tahere ]
[ ]